بوی بهار

باور نمی‌کردم در نهایت می‌توان آغاز شد

بوی بهار

باور نمی‌کردم در نهایت می‌توان آغاز شد

آه از این غمها!

دوستان عزیز! شاید این شعر از هر نظر ایراد داشته باشد پس لطف کنید اشکالاتش را هم بیان کنید. ممنون

آه از این غمها که می‌آید به دل

وه ندانی می‌کشد جانا چه دل!

یک نفر پیدا نشد درکت کند

می‌گدازی بینوا!ای خسته دل!

مردمان شهر تو عاشق کشند

وای ازین عاشق کشی بیچاره دل!

پر نشد پیمانه صبرت هنوز

پرشده ازغصه‌های کهنه دل

روزگاری آشنا بودی ولی

آمد آن دم گویدت بیگانه دل!

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ساحل شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ق.ظ http://sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام
خدمت رسیدم اربعین رو تسلیت بگم.
شعر بسیار قشنگیه!
اما فکرشم نمی کردم روحانیا هم از حالتها براشون پیش بیاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد