در پایان زندگی زمستان1352 شروع شدم و همراه بهار 1353شکوفه زدم. چهارده تابستان و پاییز و زمستان در کویر تیرگیها-زادگاه خودم- قد کشیدم. و زمانی1369 به تبریز رفتم و زمانی1375 هم به قم آمدم. و حالا 1385هم همین جا هستم. و فردا؟...فقط خدا می داند !
ادامه...
سلام. تازه بعضی وقتا آتش هم به زور گیر میاد. در مورد شهرام جزایری هم باید بگم نه تنها کار اون با قبرستونه بلکه کار قاضی و پلیس و همه اونایی که ازش پول گرفتن بالاخره به قبرستون میکشه. ولی من فکر می کنم وضع شهرام تو قبرستون از بقیه اونا بهتر باشه. موفق باشی.
سلام.
تازه بعضی وقتا آتش هم به زور گیر میاد.
در مورد شهرام جزایری هم باید بگم نه تنها کار اون با قبرستونه بلکه کار قاضی و پلیس و همه اونایی که ازش پول گرفتن بالاخره به قبرستون میکشه. ولی من فکر می کنم وضع شهرام تو قبرستون از بقیه اونا بهتر باشه.
موفق باشی.
سلام ...
برا دومی هم باید امیدی باشه ... و همیشه با توکل به خدا
امید هست ...
در پناه حق
سلام
چی شده مگه؟
راستش من متوجه نشدم.......................
سلام عزیزم مثله همیشه عالی بود ...
ببخشید غیبتم خیلی طولانی شد
نا امید نباش .... و نگذر.....
تلاش کن
موفق باشی
من به روز هستم
سلام آشنا . خوشحال شدم از اینکه دیدم هنوز می نویسین . متاسفانه قلم وبلاگت ناجوره نتونستم بخونم . یا علی
به من دیگه سر نمی زنی . نو که اومد به بازار کهنه شود ... آره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟