بوی بهار

باور نمی‌کردم در نهایت می‌توان آغاز شد

بوی بهار

باور نمی‌کردم در نهایت می‌توان آغاز شد

سوختن و ساختن!

برای سوختن

آتش می‌خواهد،

و برای ساختن

مصالح!

اولی را داریم

ولی برای داشتن دومی ....

هیچ امیدی نیست...بگذریم! 

نظرات 7 + ارسال نظر
بی نام یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:03 ب.ظ http://binam00.blogsky.com

سلام.
تازه بعضی وقتا آتش هم به زور گیر میاد.
در مورد شهرام جزایری هم باید بگم نه تنها کار اون با قبرستونه بلکه کار قاضی و پلیس و همه اونایی که ازش پول گرفتن بالاخره به قبرستون میکشه. ولی من فکر می کنم وضع شهرام تو قبرستون از بقیه اونا بهتر باشه.
موفق باشی.

شکوفه چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ب.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام ...

برا دومی هم باید امیدی باشه ... و همیشه با توکل به خدا

امید هست ...

در پناه حق

ساحل پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:47 ق.ظ http://sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام
چی شده مگه؟
راستش من متوجه نشدم.......................

hamidel پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:33 ب.ظ http://hamidel.blogsky.com

سلام عزیزم مثله همیشه عالی بود ...
ببخشید غیبتم خیلی طولانی شد

someone جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:42 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

نا امید نباش .... و نگذر.....
تلاش کن
موفق باشی
من به روز هستم

مهناز دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:03 ب.ظ http://mahnaz.blogfa.com

سلام آشنا . خوشحال شدم از اینکه دیدم هنوز می نویسین . متاسفانه قلم وبلاگت ناجوره نتونستم بخونم . یا علی

مهناز سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ب.ظ http://mahnaz.blogfa.com

به من دیگه سر نمی زنی . نو که اومد به بازار کهنه شود ... آره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد