بوی بهار

باور نمی‌کردم در نهایت می‌توان آغاز شد

بوی بهار

باور نمی‌کردم در نهایت می‌توان آغاز شد

زمستان

این زمستان نیز از راه رسید. می شود ۳۳ زمستان. خدای من چند زمستان دیگر خواهم دید؟ مدت هاست از آن برف‌هایی که تا زانو روی زمین می نشست جدا شده ام. ولی از یادم نرفته آن برف و سرمایی که یک جورهایی لذتبخش بود. وقتی می سوزاند زود پناه می بردیم به کرسی. وقتی گرما به پاهای یخ زده مان می خورد دوباره می سوخت. اما باز برف را دوست داشتیم و از بازی در برف سیر نمی شدیم. حالا در قم همیشه بهار را می بینیم. برف می آید و در هوا آب می شود و دل من چقدر برای آن برف سنگین آذربایجان تنگ شده است. یادش بخیر. 

نظرات 9 + ارسال نظر
کوثر یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:54 ب.ظ http://ebrahimdaratash.blogfa.com/

سلام.بوی بهاری.فکر نمی کردم که ۳۳ساله باشید.بابت صحبتی که پیشنهاد داده بودید لطفا به من میل بزنید.تا بیشتر با هم آشنا بشیم.
راستی از اینکه می بینم آذری هستید خیلی خوشحالم.درسته که آذری زبان نیستم اما آذری زبانها رو خیلی دوست دارم.

شاپرک یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:23 ب.ظ http://shaparak82.blogfa.com

salam mamnonam dooste golam ....merc


جاده خوشبختی در دست تعمیره
دور بزن برگرد این اسمش تقدیره
پل رابطه در دست احداثه
تامین بودجه کار تو دست اندازه
چراغ های پارک همگی خاموشن
یه سری آدم اونجا یه چیز هایی میفروشن
یه راننده ناشی یه راننده مسته
هر طرف میری همه جا بنبسته
وقتی که عاشق بودن گناه
فرصت رابطه یک نگاه
معنی سکوت تو صدامه
نپرس از من نپرس از عشق
دولت بیدار فقط تو خوابه
منزل مقصود یه سرابه
عمر این قصه عمر حبابه
نپرس از من نپرس از عشق
فرشته ها رو خبر کنید این همه بس نیست
مشترک مورد نظر در دسترس نیست
تلفن امداد یک سره اشغال
این پیش شماره که مال پارسال
پول نداره ولی اخلاقش بد نیست
وقتی پول نداره اخلاق دیگه مطرح نیست
خواستم بیام پیشت خیابونا شلوغ بود
اگه گفتم دوستت دارم شوخی کردم اونهم یه دروغ بود
اقا دل خوش بگو سیری چنده؟
پسرم گوش کن نصیحت مثل پنده
جاده خوشبختی در دست تعمیره
دور بزن برگرد این اسمش تقدیره

[ بدون نام ] دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:20 ق.ظ

سلام آقا مجید
لطف کردین و افتخار دادین به منم یه نیم نگاهی کردین
اصلا بهتون نمیاد ۳۳ سال داشته باشین
وبتون قشنگه معلومه خیلی براش زحمت کشیدین
موفق باشید
فعلا

مرضیه سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:07 ق.ظ http://www.azyatnakon.blogfa.com

سلام اقا مجید
ممنون که سر زدین
خوشحال میشم بازم بیاین
من شما رو لینک کردم
خوشحال میشم شما هم منو لینک کنید
بازم سر بزنین
باعث افتخار منه
منتظرتونم
باییی

شراره ها و شکوفه ها چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:30 ق.ظ http://www.sham.blogsky.com/

سلام . با آن عکسی که آن بالا زده بودی اولش با عجله که نگاه می کردم فکر کردم خودتی . گفتم بالاخره خوب است پیرمردها هم وبلاگ نویسی می کنند ... اما بعد دیدم که دهقان فداکار خودمان است ....ممنون که سر زده بودی ..... موفق باشی

مهام چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:56 ق.ظ http://sangodel.blogsky.com/

سلام. وبلاگت قشنگه استاد! چقدر پیر شده ای؟ نکنه عکس بابا بزرگتونو گذاشتین؟

کوثر چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:30 ق.ظ http://ebrahimdaratash.blogfa.com/

سلام بوی بهاری.منظور من از عکس اون عکسی نبود که توی شناسنامه ی ناقصتون زدید.منظورم اون عکسی بود که الان حذفش کردید

مسعود لواسانی پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:31 ب.ظ http://ketabkhar.blogfa.com/

درود
جعبه خاطرات ضد مورچه یعنی جعبه ای که خاطرات مکتوب را در آن قرار می دهند و یکی از خواص این جعبه این است که ضد مورچه است و مورچهگان نمی توانند به آن راه پیدا کنند و کاغذ ها را از بین ببرند .
بدرود

عمو پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:17 ب.ظ http://alavifard.blogfa.com/

Amoo alavi updated:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد